بعد از يه شب طولاني کنترل خودم ، کير بزرگ فنلندي من آماده بود که منفجر بشه. من خودم را به لبه خندیدم ، بدنم از انتظار می لرزید. در نهایت ، من رها کردم ، خودم را در یک پاشیدن منی داغ و چسبنده پوشاندم.