بعد از يه مهموني وحشي ، توي خونه ي دوست مستقيمم بيدار شدم. خسته و آشفته ، يه ديلدو توي دهنم پيدا کردم. دوست من ، یک زن سروری شدید ، اسرار بدسم خود را فاش کرد ، که منجر به یک برخورد وحشی و منحرف شد.