من مشتاق يه ديلدو سياه بزرگ توي کونم بودم و بهترين دوست دخترم رابي آماده کمک بود اون قبل از اينکه وارد بشه ، سوراخ تنگم رو با يه اسباب بازي مسخره کرد ، بعدش از کير تپش دهنده ام لذت برد.