به پسر عموي من احترام ميذارم ، من لباسش رو پوشيدم و از طريق يه جلسه ي داغ ، راهم رو به هم زدم. جذابیت ممنوعه حضورش غیرقابل مقاومت بود و تجربه باعث شد که من بیشتر مشتاق باشم.